لعنت به آن دری که ...
گاهی دری به روی کسی بسته می شود،گاهی کسی میان همان در که بسته شد...
گاهی تو هم اگر که بدانی میان در یک آن غرور مادر خوبی شکسته شد
می پژمری و می روی آرام یک کنار، کز می کنی و بغض خودت را که لحظه ای
در ناگهانی از غلیان صبوری ات، با یک صدای گنگ پر از غم شکسته شد
تف می کنی مگر نفست باز از دهان، بالا بیاید و بروی تا کنار در
سر را بکوبی و کمی از آن رکیک ها،اهدا کنی به عامل آن در که بسته شد

+ نوشته شده در ساعت توسط ع فواد
|
هر یکشنبه به روز می شویم