ما را کنون که جیب مبارک ز دست شد
سر از نداری اش به کمی چای مست شد
در خانه نیست مرا خبر از اندکی شیتیل
یا مرغ و بره و حَیَوانی از این
قبیل
از بس به برج رفته بسی پول رفته است
شکلم کمی به چهره گاگول رفته است
داد از نهاد ما تو ببین رفته تا هوا
اما چه بود قصه این درد بی دوا
هرشب که پای دیدن سریال ها شدیم
همچون رسانه نقدپذیر از شما شدیم
تحت تاثر از اثر کار دکتری
ما هم شدیم در پی دیدار دکتری
دکتر که نه مشاور دارای دکترا
بیچاره بی پراید به پشت النترا
یک ساعتی مکالمه و خاکشیر سرد
قدری گلایه از دل و قدری مرور درد
مبلغ درست بود، ویزیت تخصصی
دادیم و ناامید در ایام بی کسی
یک ناسزای خیس بدادیم بیمه را
از روز بعد آتشی افتاد هیمه را
یک چند پرسش تایپی به برگه ای
در ذهن زار و بی رمق ما جرقه ای
خوشحال از نهادن تیک در گزینه ای
نادان ولی ز عاقبت پرهزینه ای
منشی که گفت چقدر شده مبلغ آن زمان
دستی زدیم بر سر و گفتیم الامان
از بهر هر سوال هزاری گرفتمان
در لمحه ای بکرد به دیوار خفتمان
دادیم یک سویچ و یکی کارت پرشتاب
کردیم فکر ناقص مفلوک در عتاب
آبت نبود، نان و پنبرت نبود خب
اینطور نزد دکتر آمدنت پس چه بود
خب
روزی دگر ز درد کمر در فغان شدیم
آن پهلوان گرد کنون ناتوان شدیم
ما را نبود قدرت یک گام در لگن
دردی عجیت پخش شده در همه بدن
در قوزک و مچ و کمر و بندبندمان
دردی به پیچ و تاب شد و جان
بکندمان
رفتیم سوی دکتر دیگر که دکتر است
فوق تخصص کمر و پیچ و فسفر است
مبلغ درست بود، ویزیت تخصصی
دادیم و ناامید در ایام بی کسی
یک ناسزای خیس بدادیم بیمه را
از روز بعد آتشی افتاد هیمه را
یک پایمان به لابراتوار بهر تست خون
پای دگر به عکس ز فوق قدام رون
پای سوم به سوی دگر دکتری عزیز
پای چهارم از غم تزریق در گریز
جمعا حساب این همه شد از عدد فزون
کل نظام ذهنیمان گشت سرنگون
دادیم یک سفیدچک صاف پرشتاب
کردیم فکر ناقص مفلوک در عتاب
آبت نبود، نان و پنبرت نبود خب
اینطور نزد دکتر آمدنت پس چه بود
خب
در گیر و دار دکتر و دارو به یک نظر
دیدیم وقت بیمه تمام است و بی خبر
ما مانده ایم و حال چه سان هفته
دگر
بی بیمه و چک و ماشین و موی سر
اندر مطب رویم برای معاینات
یا سوی آن دگر جهت ناملایمات
رفتیم بیمه تا کنیم موعدش به روز
قدری ولی بیامدمان حس درد و سوز
وقتی که گفت بیمه گر آن مبلغ گزاف
دستی زدیم بر سرو دستی به روی ناف
گفتیم از تمام جهان مانده این زمان
یک جای سالمی ز قضا در وجودمان
هرچند رند نیست چو دل یا چو قلوه گاه
شاید به کار آیدتان روز اشتباه
دادیم ناف و بیمه شدیم از نو پرشتاب
کردیم فکر ناقص مفلوک در عتاب
آبت نبود، نان و پنبرت نبود خب
اینطور نزد بیمه آمدنت پس چه بود
خب