گفته بودی روزهای نویی از راه فرا می رسدم

و من امروز نوام

ولی از روز نو و روزی نو

خبری نیست که نیست

کهنه و گرد گرفته است همه روز و شبم

و من از دوری و از بی خبری رنجه تاب و تبم ...

 

ع فواد