تازیانه
گفته بودی روزهای نویی از راه فرا می رسدم
و من امروز نوام
ولی از روز نو و روزی نو
خبری نیست که نیست
کهنه و گرد گرفته است همه روز و شبم
و من از دوری و از بی خبری رنجه تاب و تبم ...
ع فواد
+ نوشته شده در ساعت توسط ع فواد
|
هر یکشنبه به روز می شویم