وقتی که می رسد
باید برای اینهمه غم چاره ای کنیم
دیگر چنین غریب نشستن بس است بس
ما در محاق دلهره آرام می شویم
وقتی که می رسد
او درد این دل بی غمگسار را
تنها کس است کس
وقتی که می رسد
ما را نظاره تا دل شب با ستاره هاست
او ماه می شود
او ماهتاب ماست
او انعکاس رونق رنگ خدای ماست
وقتی که می رسد
با دستهای نورفشانش همیشه هست
آن نور را ولی
بر چشمهای بسته ما می پراکند
شاید دوباره عیسی بینایمان کند
یا چوبدستی موسی و معجزه
اما عجیب نیست؟!!
گویی محمد است با آن کتاب ناب
با آن نگاه پرتلالو رنگ آفتاب
وقتی که می رسد
ای کاش من هم برسم تا مقام جهد
باشم برای سپر بودن و شعف
وقتی که می رسد
وقتیست ... که می رسم
ع فواد
+ نوشته شده در ساعت توسط ع فواد
|
هر یکشنبه به روز می شویم