بررسي موقعيت زنان در جامعه مزدكيان
مقدمه
پادشاهان ساساني ، فرمانرواي كل بودند و طبق قانون آن زمان هر خاندان جديد سلطنتي مي بايستي خويشاوندي خود را به خاندانهاي سلطنتي گذشته برساند . طبق معمول آن زمان اشراف ، ملت را تشكيل مي دادندو بيشتر منابع تاريخي حاكي از اعمال اشراف زادگان ايراني است .(نقوي خيال امرهوي:۲۹)
شبهه اي نيست كه هنگام مطالعه در بارةمزدك و ساير پديدارهاي دورة ساماني بايد وظايف نهاد هاي اجتماعي از قبيل مذهب و خانواده ، به درستي فهميده شود. اين امر به خصوص هنگامي مهم جلوه مي كند كه مي بينيم انوشيروان پس از غلبه بر مزدكيان بر ازدواج هاي مبتني بر يك زني (منو گامي ) هاي حقيقي كه مزدكيان پديد آورده بودند يورش مي برد .(خسروي۱۳۵۹: ۱۳)
عمده ترين مسئله در مطالعة احوال مزدكيان ، مو ضوع “مباح ” زنان است ،كه نه مآخذي صريح از مزدكيان دربارة آن موجود است ونه مفهوم لغت “ مباح ساختن زنان ” كه در حدود هزار سال پيش در بارةمزدكيان استعمال مي شد به درستي روشن است . به طور قطع مي توان گفت كه مفهوم “مباح” بايد در رابطه با نهاد خانوادة آن روزي تعيين شود .(همان)
به گفتة شاهنامة فردوسي ، به نظر مزدك پنج چيز (ديو ) وجود دارد كه باعث همة نادرستي ها است و منشاٌ آن نيز زن و خواسته (ثروت ) مي باشد . اگر مشكل زن و خواسته حل گردد ، انسان بر اين پنج ديو پيروز خواهد آمد و از راه راست منحرف نخواهد شد . به دنبال آن مزدك پيشنهاد مي كند كه خواسته وزن در ميان گذاشته شود .(همان صفحة54)
ادامه دارد...
هر یکشنبه به روز می شویم