اشتراك زنان را به مزدك نسبت مي‌دهند. از نوشته‌هاي مزدك و پيروان او مطالب زيادي در اين باره در دست نيست ، همه از قول دشمنان مزدكيان نوشته شده است. آن مقدار مطالبي هم كه از مزدكيان به جا مانده است اشتراك زنان را تاييد نمي‌كند بلكه خلاصي آن را مي‌طلبد. صاحب دبستان المذاهب در قرن11 هجري قمري مي‌نويسد كه ، مزدكيان مي‌گفتند:‌«زنان را خلاصي بايد گردانيد، و اموال مباح داشت و همة مردم را در خواسته و زن شريك ساخت.»

در كل مي توان گفت كه درست است كه بخشي از اصلاحات مزدك مربوط به زنان مي‌شود، اما لزوما در دفاع از حقوق زنان نيست هر چند در بيشتر منابع ـ همانطور كه در زير آمده ـ اين اقدام مزدك را به نفع زنان مي‌دانند.

در جنبش مزدكيان در مواردي تندروي‌هايي از پيروان و طرفداران او صورت گرفته بود ، ولي به هر حال تنها گروه هاي اجتماعي بالاي جامعة ساساني ، از مزدكيان ناراضي بوده‌اند نه انبوه مردم.

حق انتخاب آزادانه براي زنان در جامعة خرم دينان كه متاٌ ثر از فلسفة مزدكيان بودند ، در دوره هاي اسلامي نيز بر قرار بود .

وقتي از مسئلة مشكلات زنان  در دورة ساسانيان صحبت مي شود ، ارزش تعليمات مزدك راجع به اشتراك زنان را بيش از پيش روشن مي سازد ، زيرا از نظر اوضاع فئودالي تعدد زوجات و داشتن حرمسراهاي بزرگ (شبستان ) براي اشراف مجاز بود و در حرم هاي اشراف علاوه بر “پادشازن” كه كدبانوي حرمسرا محسوب مي شد ، تعداد بي شماري “ چاكرزن ” زندگي مي كردند ، از آن گذشته  “ خوته دسي ” يا ازدواج با محارم در نزد اشراف مجاز بود .

ظاهرا مزدك حتي با آئين ازدواج با محارم ، مرسوم در ميان زرتشتيان ، نيز مخالفتي نداشته است تنها با اسارت زنان مخالف بوده و با مالكيتي كه مردان اشراف بر زنان داشتند ، مبارزه مي كرده است .

مسئلة ديگر جنبش مزدكيان است.هدف اين جنبش اين است كه همة مردان در تعداد همسر(زن) برابر باشند و در اينجا مي‌بينيم كه باز به خود زن به عنوان يك موجود زنده و داراي فكر و حق انتخاب توجه نشده. تنها نزاعي است بين مردان براي به دست ‌آوردن منافع بيشتر . البته در اينجا به فرزندان و اصالت آنان توجه نشان داده شده ولي به زنان توجهي نشده است.

اجماع محققين دربارة جنبش مزدك اين است كه تا حدي ياٌس و نااميدي در اوضاع اقتصادي و اجتماعي در  سدة پنجم زمان ساسانيان به اوج رسيد كه بالاخره به صورت جنبش براي اشتراكي شدن مالكيت منجر گشت .

 مزدكيان جنبش مهمي پديد آورده بودند و در تقسيم آذوقه و زنان كه در انبارها و حرمسرا ها احتكار شده بودند عملا شركت كرده بودند . احتمالا يكي از علل مهم سر كوبي سخت مزدكيان به لحاظ همين كارها ي اجرايي آنان بوده است .

 مزدكيان هيچگونه خانوادة همگاني يا اشتراكي پديد نياورده بودند ، بلكه يك نوع يك همسري مبتني بر خواست طرفين پديد آمده بود و زنان از حرمسرا ها گريخته ، خانواده هاي هسته اي تشكيل داده بودند ، و انوشيروان زنان را به حرمسرا هاي اشراف باز گردانيده است و نظام سابق خانوادگي كنيز بارگي برقرار شده و اشراف دوباره صاحب فرزندان غير واقعي خود گرديده اند.

در جنبش مزدك مردم صاحب فرزندان واقعي خود شده بودند كه تا آن هنگام در جامعه سابقه نداشت و  درست به لحا ظ همين “جنايت ” است كه به مزدك نسبت مي دهند كه وي “زنان مردم و فرزندان ايشان را مباح كرد بر يكديگر ” . اما پس ازشكست نزديكان اشراف دوباره صاحب زنان و حرمسراها و فرزندان غيرواقعي خود مي‌شوند.

معني اشتراكي بودن زنان ، جفت گيري كور كورانه نيست ، بلكه بر عكس بايد كلية روابط جنسي تحت مراقبت دقيق درآيد تا اينكه كودكان زيبا و خوب رو به وجود آيند .

ادامه دارد...