تصنیفی است در مایه ابوعطا و آواز سارنگ سروده جناب عارف قزوینی

که در شش بند مجزا ساخته شده است

حال و هوای دوران مشروطه به وضوح در متن شعر قابل لمس است و جناب عارف خود در دیوانش چنین می فرماید

زمانی که محمد علی شاه به تحریک روس ها وارد گموش تپه شده بود ساخته شد

در ابتدا توسط خانم سیما بینا اجرا شد و امروزه جناب شهرام ناظری با صدای گرمشان بازخوانی اش کرده اند

دل هوس سبزه و صحرا ندارد

میل به گل گشت و تماشا ندارد

دل سر همراهی با ما ندارد

خون شود این دل که شکیبا ندارد

ای دل غافل

نقش تو باطل

خون شوی ای دل

دلی دیوانه داریم

ز خود بیگانه داریم

ز کس پروا نداریم

چه ظلم ها که از گردش آسمان ندیدیم

به غیر مشت دزد همره کاروان ندیدیم

در این رمه به جز گرگ دگر شبان ندیدیم

به پای گل به جز زحمت باغبان ندیدیم

به کوی یار جز حاجب پاسبان ندیدیم