مدتهاست معلمی از روزگاران پدرانمان

که امروز به قول خودش به جوانی رسیده و در دوران غرور جوانی بازن نشسته شده است

در رابطه با آموزیدن و پروریدن مباحثی را با من در میان می گذارد که به نظرم بعد از یک عمر تجربه حتما معنای خوبی می توان از آن فهمید

بایسته دانستم آن را با مخاطبین وبلاگ نیز در میان بگذارم تا اگر فهم ناقص من در درک آن کم بوده است یاریم کنید تا به مدد نظرات شما این کلام را بهتر فهم کنم

برای اینکه نقل قولم از این استاد صحیح انجام شود به سفارش خودشان بخشی از مقاله استاد مطهری را به کنایه از گفته های این معلم فرزانه برایتان می آورم بدین شرح که



فی المثل دولت، مالیاتی برای تامین زندگی فرهنگیان وضع کند و خود آنها را مامور کند که با جلب نظر و تحبیب مردم، این بودجه را وصول کنند و هرکس به اندازه ای که می تواند از مردم بگیرد، لکن وجدانا موظف است که زائد بر احتیاجات شخصی خود را به دیگران بدهد.

بدیهی است که در این صورت وضع فرهنگ و تعلیم و تربیت به چه شکلی در می آید، آن معلمین بچه ها را آنطور تربیت می کنند که پسند خاطر اولیاء اطفال که نوعا عوام هستند، باشد، این طرز عمل سبب می شود که عوام فریبان جلو بیفتند و صاحب نظران و اصلاح طلبان فرهنگی حذف شوند، بازار ریاکاری و مجامله و کتمان حقایق و ظاهرسازی و بالاخره همه معایبی که با جلب عوام بستگی دارد در میان آنها رایج گردد. این طرز عمل سبب می شود که معلم با اولیاء اطفال به چشم یک «مستغل» بنگرد و همه تدابیری که یک صاحب ملک یا صاحب کارخانه در بهره برداری برای سود بیشتر به کار می برد، او در مورد اولیاء اطفال به کار ببرد که هم مفاسد جلب عوام پیدا خواهد شد از قبیل ریاکاری و ظاهرسازی و کتمان حقایق و گدامسلکی و هم مفاسد تقسیم نشدن عادلانه ثروت از قبیل کینه ها و دشمنی ها و عقده ها و بدبینی ها.

(بخشی از مقاله استاد مطهری در کتاب ده گفتار؛ صفحه 265)

ایشان بر این گفتار استاد مطهری می افزایند

حالا با اینهمه و وظیفه عدالت گستری نظام جمهوری اسلامی و همینطور اهمیت آموخته های استاد مطهری در این نظام توجیه مسئولین برای وجود مدارس غیرانتفاعی چیست؟

به سفارش ایشان متن فوق برای دفتر ریاست جمهوری، ریاست مجلس، دفتر رهبری ارسال شده است همینطور آن را برای چند خبرگزاری نیز ارسال کرده ام تا شاید پاسخ درخوری برای این سوال یافت شود