لنج طلا
مامانم قراره لنج طلا ببره
لنج طلا نه گنج طلا
گنج طلا نه گنجینه طلا .....
ما که در ده شصت و درگیر آنهمه ایده آلیستی فضاهای معنوی پرورش یافتیم امروز چنین دچار ماده ایم وای بر کودکان امروز ....
پیشترها هم مطلبی با عنوان "چه خبر" در مهر ۸۹ نوشته بودیم که در بخشی از آن چنین نوشته بودیم
..... آن روز آنچه آزاردهنده بود سه تبلیغ پیاپی بود برای سنین مختلف اما با یک هدف. اول دخترکی با شمایل شنل قرمزی را دیدیم که از شادمانگی جایزه توپ طلای فلان شرکت به وجد آمده بود و از گرگ ناقلا هم نمی ترسید. (گروه سنی صفر تا پنج سال). بعد فلان فروشگاه تبلیغ کرد که پدرخانواده در آن آگهی می گفت نمی دانید آنجا چه خبر است و پسرش شادمانه می گفت «آخ جون سکه طلا». (گروه سنی پنج تا بیست سال) و بعد هم صدای ملایم آقای دوبلور با سابقه همراه با تصاویر زرد رنگ جواهرات، به معرفی یک شرکت زیور آلات می پرداخت «طلای ... یداس». بعد ما فهمیدیم جای درنگ نیست. بیرون زدیم تا کمی از افکار غصه دارمان فارغ شویم که در راه با این صحنه مواجه شدیم...
ضمنا این مرداد تولد دوسالگی وبلاگمان بود و از همینجا سعادت بهره وریتان را تبریک می گوییم
هر یکشنبه به روز می شویم