به یاد استاد پایور

امروز فهمیدم که بعد از 77 سال بودن سراسر مهربانیت، پس از عمری هنرپراکنیت، چه ساده در جمله یک خبر که از رادیو شنیدم از کنار ما پر کشیدی.
ادامه نوشته

دکتر شریعتی

اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر دانشگاه آتش می زدم

 

دعا

پروردگارا مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند

به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه نمی توانم تغییر دهم

دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم

و بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم

دلخوشی

مطلبی که یکی از دوستان برای نمایش ارسال کرده اند
ادامه نوشته

هنوز عاشقم

ادامه نوشته

زیارت

از پله ها که پایین می آمدم احساس  دیگری داشتم.
ادامه نوشته

گاهی با تو بودن را فراموش می کنم

گاهی با تو بودن را فراموش می کنم

و در طپیدنهای بی وقفه خویش با صدای ضربان غرق غرور می شوم که آی...

ادامه نوشته

در پس کوچه های ذهنم

در پس کوچه های ذهنم کودکیست غمگین. از ندانستن رنج می برد و از هزاران پرسش بی پاسخ.

در پس کوچه های ذهنم کودکیست ماجراجو،جستجوگر . گاه حس می کند تلاش هایی بی نتیجه دارد ، غصه می خورد و قلبش آکنده از نگرانی می شود.

در پس کوچه های ذهنم کودکیست که عمیق می اندیشد و رشد می کند. و متحیر می شود از ذهن و فکر و جسم کودکان ، کودکانی کی در پس کوچه ی ذهن خود چیزی ندارند ، سراسر کو دکند و سراسر شور و شوق و اشتیاق.

در پس کوچه های ذهنم کودکیست که دارد پیر می شود . ضعیف و بیمار و شکسته .

در پس کوچه های ذهنم کودکیست که غمگین شده.

در غم آنان که رفتند

دیدن رفتن آنها که تفاوت دارند چه هوس انگیز است و چه تلخ است به جا ماندن ما.

استادان بزرگی چون مشکاتیان و شکیبایی که به حق مشکات شکیبایی اند در دلهایمان خانه ای دارند بسیط و گرم و دوریشان خزان می کند خاطر این دلدادگی هارا و هوس دیدار زندگی را سخت ترین ها می کند تا وعده روز دیدار

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم           راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

ابلیس

چه طوری می یاد؟ با چه لباسی؟ چرا؟ وقتی اومد باید چی کار کنی؟وقتی نفهمیدی اومده .وقتی همه زندگیت رو به هم ریخت اونوقت باید چی کار کنی؟

فقط خدا!!!

باید بهش بگی کمکم کن.

پس بگو!! وبخواه هیچ وقت نذاره هیچ نوع شیطانی رخنه کنه تو وجودت تو فکرت !

 همه آدما یه جور گناه نمیکنند.بعضی ها با چشم بعضی ها با گوش بعضی ها با زبان بعضی ها با دستو پا و بعضی ها با فکر و ...

پس بگو خدایا ! بر گناهان ما پرده بپوشان و از شیاطین دور نگه دار.

آآآی...

گاه آنقدر برای از خود گذشتن پی بهانه می گردی یا بی بهانه از خود می گذری که گویی تویی آن ژان وال ژان نامی. و گاهی دیگر تکبری محض، در خود خلاصه می شوی که دیگر هم سانانت را هیچ خدایت را هم از یاد می بری.

ادامه نوشته

هست ها و نیست ها

داشتم فكر مي كردم

داشتم فكر مي كردم به همه هست ها ونيست ها

كه هست ها از چه هستند ونيست ها از چه

اصلاً نيستي چيست؟

اصلاً نيستي هم هست؟

اگر نيستي نيست، پس چگونه هست؟

ادامه نوشته

در سوگ تو

 

آه ...

چه بگویم ؛در سوگ تو عزیز چه بگویم......

یادت می آید... زمانی که کودکی بیش نبودم مرا در آغوشت می گرفتی و به من میگفتی «قوت قلب» !

 و من لبریز میشدم از لذت از شورو شوق و هیجان و خوشحالی ، که «چه خوب است قوت قلب کسی باشی»

یادت می آید... همین یک ماه پیش ...به من گفتی « غصه نخور» در دلم گفتم «دیگر به جز غصه تو غمی ندارم» و اکنون می گویم « دیگر به جز غم تو غصه ای ندارم».

... اشک میریزم؛ چون به جز گریه کاری ندارم. دلم برایت تنگ میشود برای همه لحظه های با هم بودنمان... دیگر در میان ما نیستی . جایت خالیست.

چه آرام خوابیده ای ... آیا در این خواب آرامت به دلتنگی ما هم فکر میکنی.

چه میبینی؟ چه میکنی؟ دیگر نمیدانیم. اما اطمینان داریم که جایت خوب است.

میدانم در بهشت برین جای من هم پیش تو خالیست.

 وچه زیبا می پرسید آن کودک، با نگاه و فکر معصومش که ؛در بهشت گرسنگی و تشنگی را چه میکند و نگران درد پای تو بود ؛ راستی دیگر پایت درد نمی کند؟؟؟؟؟؟

... عزیزم ، در کنار عزیزانت آرام بگیر ؛با آنها بخند و شادباش.

به امید، روز دیدار، زنده می مانم.

آغازیه

به نام او

سلام ! یکی از هزاران نام زیبای تو،و چه زیباست شروع هر سخن و دیدارو کار با خالق خوبی ها.

شکر می گویمت برای همه ی نعمت ها یت.هیچ ندارم که از خود بگویم.

      بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید

                                                        از یار آشنا سخن آشنا شنید

سلام

سلام به نگاه گرمتان و دل پر مهرتان. نوشته های جان و دل ما را بپذیرید و همراه شوید با ما در این طریق عاشقی.

با آرزوی اینکه بتوانیم قدمی برداریم در راه او ، از هر راه و روشی ؛شعر و موسیقی ویا فرهنگ و آداب و رسوم کنونی یا پیشینیان.

سرآغاز

به نام خدا

سلام

این آغاز کار وبلاگیست که شمارا به عاشقی می خواند و در فراموشی روزمرگی ها روان و جان به دریای شورانگیز شعر می سپارد تا فارغ از همه دغدغه های خاکی سر در موسیقی افلاکی درخت جان از قطره های شاعرانه سیراب کند.

بی شک در این راه حمایت و همراهی شما دوستان مخاطب توشه ایست مرا در این راه نشیب. پس بی صبرانه نظرات شما را می طلبم تا برای آغاز همراهیتان را با خود کنار بینم و مهرتان را با دل خسته خود یار.

امید خدا را که در این گستره کار                        همراه شود با من و امید رساند